داستان کوتاه ...


هر چی بخوای هست

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود ، ازش پرسید :
- چرا دوستم داری ؟ واسه چی عاشقمی ؟
- دلیلشو نمی دونم ... اما واقعا دوستت دارم .
- تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی ... پس چطور دوستم  داری ؟چطور می تونی بگی عاشقمی ؟
- من جداً دلیلشو نمی دونم ، اما می تونم بهت ثابت کنم .
- ثابت کنی ؟ نه ! من می خوام دلیلتو بگی .
- باشه .. باشه !!! می گم ... چون تو خوشگلی ، صدات گرم و خواستنیه ، همیشه بهم اهمیت میدی ،دوست داشتنی هستی ، با ملاحظه هستی ، بخاطر لبخندت !دختر از جواب های اون خیلی راضی و قانع شد .
متاسفانه ، چند روز بعد ، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت .
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
- عزیزم ، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم ، اما حالا که نمی تونی حرف بزنی ، می تونی ؟نه ! پس دیگه نمی تونم عاشقت بمونم . گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوستت دارم اما حالا که نمی تونی برام اونجوری باشی ،پس منم نمی تونم دوستت داشته باشم . گفتم واسه لبخندات ، برای حرکاتت عاشقتم ، اما

حالا نه می تونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمی تونم عاشقت باشم .اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان ، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره !!! عشق دلیل می خواد ؟ نه ! معلومه که نه !! پس من هنوز هم عاشقتم . عشق واقعی هیچ وقت نمی میره . این هوسه که کمتر و کمتر میشه و از بین میره .عشق خام و ناقص میگه : " من دوست دارم چون بهت نیاز دارم . " " ولی عشق کامل و پخته میگه : " بهت نیاز دارم چون دوستت دارم . " " سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه ، اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه "


نظرات شما عزیزان:

رضا
ساعت12:20---3 آبان 1394
وبت توپههههههههههه این مطلبتم عالی بود موفق باشی
پاسخ: ممنون منم برای شما آرزوی موفقیت دارم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 20 دی 1393برچسب:,ساعت18:17توسط parisa | |